هر کسبوکاری با هدف کسب نتایج بهتر، و اخذ تجربیات بهتر و ارائه راهحلهای مطلوبتر راهاندازی میشود. اما مسئله اینجاست؛ چگونه میتوان مخاطبان را متقاعد کرد برند شما توانایی پاسخ دادن به نیازهای آنان را دارد؟ چگونه مشتریان بالقوه را به سمت خودمان بکشانیم؟ پاسخ بسیار ساده است؛ محتوایی قانع کننده ارائه دهید تا از آن طریق با مخاطب ارتباط برقرار کنید. اگر میخواهید عملکردی خاص داشته باشید؛ داستان بنویسید تا هم شرکت و هم مصرفکننده سود ببرد. داستانگویی یکی از قدرتمندترین ابزارهای بازاریابی محتواست که این روزها برای برندینگ و انتقال پیام کسبوکارها مورد استفاده قرار میگیرد. داستان همواره به عنوان یک استراتژی قدرتمند بازاریابی در برقراری ارتباط کمک کننده بودهاند. اگر این توانایی را دارید که داستانی جذاب به اشتراک بگذارید و بلافاصله پس از انتشار با مخاطب ارتباط بگیرید به نوعی در انتقال پیام تجاری خود موفق عمل کردهاید.
اگر هم جزء تازه واردان حوزه دیجیتال مارکتینگ به حساب میآیید و میخواهید رسایی رسا برای جلب توجه داشته باشید، باز هم داستانگویی در قالب محتوا بهترین گزینه است.
در بازاریابی از این ابزار و از این روش تحت عنوان Storytelling یاد میشود.
حال با توجه به توضیحاتی که در این رابطه خدمت شما ارائه دادهایم مطمئنا نکات بسیار زیادی ذهن شما را به خود مشغول کرده از جمله اینکه کسب و کار شما با چه داستانی میتواند در ذهن مخاطبانش هک شود. اگر خواهان کسب اطلاعات بیشتر هستید توصیه میکنیم در ادامه این محتوا با ما همراه باشید.
منظور از داستان گویی در برندینگ چیست؟
شاید جالب باشد که بدانید جایزه ای تحت عنوان CLIO Sports Awards به منظور تقدیر از برترین تبلیغات و بازاریابیهای صورت گرفته در حوزه ورزش نیز اعطا می شود و تاکنون شرکت های بسیاری نظیر؛ ESPN ، FOX ، Reebok ، Nike و NBA به دلیل داستانهای الهام بخش خود جزء برندگان این ایونت بودهاند. در این راستا میتوان درک کرد؛ داستان گویی در برندینگ نوعی اشتراکگذاری داستان کسبوکار شما در برقراری ارتباط با مخاطبان است. این داستان چگونگی به وجود آمدن شرکت یا برند شما را بیان میکند. همچنین به نوعی نگاهی عمیق از آرزوها، چشم انداز و رسالت شرکت را به نمایش میگذارد.
در زمینه بازاریابی، داستان پردازی با نام تجاری نگاهی صمیمی به فرهنگ یک شرکت و آنچه برای تحقق وعدههای خود انجام میدهد شناخته میشود. پنجرهای به روح شرکت میگشاید و بخشی نامرئی از آن را نشان میدهد که مصرفکنندگان می توانند با آن ارتباط برقرار کنند. انگیزهای واقعی را نشان میدهد که چرا تیم متخصصان برای ارائه خدمات یا کالایی منحصر به فرد، هر روز سخت تلاش میکنند. به طور خلاصه، داستان پردازی در یک برند برای ایجاد ارتباطات انسانی است.
داستان برند فقط صفحه About شرکت نیست. معمولاً این صفحات فاقد محتوا بوده و برقراری ارتباط عاطفی با مصرفکنندگان در آنها تقریبا غیرممکن است. داستان گویی در برندینگ به هر چیزی در مورد برند شما اشاره دارد که میتواند از فرهنگ، زمان و مکان فراتر رود. نشان میدهد چگونه شرکت میتواند درمیان واقعیتهای گاه نامطلوب زندگی روزمره، بین مصرف کننده و برند ارتباط برقرار کند. در داستان گویی شرکتی معرفی میشود که به مصرف کنندگان خود اهمیت میدهد و این باید دلیلی برای ایجاد محصول باشد. پیدا کردن دردی که زندگی را آسانتر کند.
داستان برند شما به عنوان ابزار ارتباطی شما خدمت میکند. درواقع نشان میدهد که شرکت شما به چه معنیست و به مصرفکنندگان شما کمک میکند تا دلایلی که برند شما به وجود آمده است را درک کنند.
داستانسرایی برند چه مواردی را شامل می شود؟
هر داستانی معمولا شخصیت های منحصر به فرد خود را دارد که در طول جریان قصه روایت های مختلفی دارد. این مسئله در رابطه با داستان برند نیز صدق میکند. شما در این نوع داستان نیز باید ردپایی از عناصر مختلف را به جای بگذارید. عناصری از قبیل:
- حقایق
- اهداف
- چشم انداز
- ارزش هایی که ایجاد می کنید
- محتوا
- طراحی
- اقدامات
- تجربه مشتری
- محصولات و خدمات
- نام و تگ لاین
- ارزش های سازمانی
- قیمت و کیفیت
- و…
چگونه داستان برند خود را طراحی کنیم؟
در اینجا چند سؤال وجود دارد که میتوانید برای شروع داستان خود بپرسید:
* دلیل ایجاد شرکت
دلیل وجود شما چیست؟ برای پاسخ به این، شما باید هدف از ایجاد شرکت یا نام تجاری خود را مشخص کنید. در این پاسخ، شما باید به وضوح مشخص کنید که چه چیزی شما را از رقبایتان متمایز میسازد.
* بررسی تاریخی/ پیش زمینه
در اینجا باید در رابطه با مشکلاتی که پیش روی شما برای راهاندازی شرکت قرار گرفته و روندی که برای مبارزه و مقابله با آنها در پیش گرفتهاید توضیح دهید. به عنوان مثال: چگونه محصول شما قبل از عرضه محصولات جانبی به محصولات رقبای شما، تحت یک سری اصلاحات قرار گرفته است.
*قهرمان داستان خود را پیدا کنید
کدام افراد در شکلدهی شرکت موفق عمل کردهاند و تاثیر زیادی از خود به جای گذاشتهاند؟ چه کسی در موفقیت برندینگ شرکت نقش داشته است؟ قهرمانان داستان برند شما چه کسانی هستند؟ اطلاعات کمی که در مورد توسعه و تکامل شرکت خود به اشتراک میگذارید مهم است زیرا نشان میدهد که چگونه با مشکلات و چالشها مقابله کردهاید.
* هدف شرکت
چه چیزی است که شما میخواهید به آن برسید؟
این چه چیزی است که میتوانید تضمین کنید یا وعدهاش را بدهید؟
برای کدام یک از مشکلات روزانه پیشنهادات فوقالعاده ارائه میدهید؟
* شکستهای خود را به اشتراک بگذارید
شکست شواهدیست که نشان میدهد شما با جدیت تمام تلاش خود را کرده اید. هر بار که طعم شکست را میچشید، گزافگویی میکنید و این روند را تکرار میکنید تا زمانی که بتوانید آن را عملی کنید. توانایی شما برای گزافگویی پس از هر خرابی، نمایشی نیرومند از بشریت است و این امر به برند شما کمک میکند تا در سطح عمیقتری با مصرف کنندگان ارتباط برقرار کند.
* معتبر و موثق باشید
اگر مشتریان به شما اعتماد نداشته باشند،مطمئنا توانایی فروش محصول به آنها را نیز نخواهید داشت. پس از خودتان بپرسید چه پیامی برای مخاطبان مخابره میکنید، رنگ انتخابی شما چیست، از چه کلماتی بهره میبرید و المانهای شما برای جذابتر بودن چیست. بعد از پیدا کردن جواب این سوالات، حالا از خودتان بپرسید برای هر بخش چه کاری میتوانید انجام دهید که متفاوت و خلاق یا شاید خیلی متفاوت باشید. آیا این تصمیمات بخشی از هویت شماست؟
* شکافهای تجاری
همه ما میدانیم که زمان برای یک کسبوکار همچون طلاست و منجر به رشد و شکوفایی میشود. هر چند که زمان به آهستگی طول میکشد و رسیدن به خواستهها کمی زمانبر است. اشتباهات خود و شکست در چالشها را بپذیرید. هرگز خود را در برابر حوادث ضمنی که منجر به تغییرات ناگهانی میشود سرزنش نکنید. به یاد داشته باشید، شما در حال بدست آوردن تجربه در برندینگ و پیشرفت هستید.
*انسان باشید
مهمترین نکته این است که به مخاطبان القا کنید شما هم انسان واقعی هستید و پشت برندتان و داستان آن یک ربات یا سیستم ماشینی نهفته نیست. این کار به شما شخصیت، لحن، احساسات و ویژگی های فردی میدهد.
کلام آخر
می دانیم که شرکت خود را با قلبتان راهاندازی کردهاید و به شدت به آن علاقندید. اگر میخواهید مصرفکنندگان با برند شما ارتباط برقرار کنند، باید شما را از داخل به بیرون بشناسند و چیزی که بینتان مشترک است را پیدا کرده و درک کنند. در رابطه با نقاط درد، ضعف و قوت شما بدانند. پس تا آنجا که میتوانید شفافسازی کنید. هنگامی که مخاطبانتان برند شما را قلبا بشناسند، در آن صورت داستان برند شما را به اشتراک گذاشته و این احساس خوب را با دیگران نیز سهیم میشوند.
ثبت ديدگاه